شبکه چهار - 5 شهریور 1400

"اسلام جهادی"، همان " اسلام رحمانی" است ( آسیب شناسی "دکترین امربمعروف و نهی ازمنکر")

بپاس حسین ع ، شهیدکبیر "نهی از منکرسیاسی و حاکمیتی ")_ محرم ۱۳۹۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم

یکی از دلایلی که یک کسانی با امر به معروف و نهی از منکر مبارزه می‌کنند می‌گویند اسلام رحمانی! مرادشان هم این است که ما دوتا اسلام داریم یا دوتا تفسیر از اسلام داریم. یک تفسیر این است که اسلام مدام لبخند، گشودگی، صلح کل، اصلاً جهاد ندارد، نه جهاد با نفس، نه شیطان با نفس، نه شیطان بیرون، نه شیطان بزرگ دارد نه جهاد با دشمن خارجی دارد اسلام منهای جهاد که حتی گفت اگر یک وقت رمی جمرات رفتی گفتند باید سنگ بزنی، بگویی نمی‌شود گفتگو کرد که حالا ما سنگ هم به شیطان در منا نزنیم؟ نمی‌شود مسئله را با شیطان با گفتگو حل کنیم؟ با دیپلماسی حلش کنیم؟ نه نمی‌شود باید سنگ را بزنیم. یعنی اسلامی که دشمن ندارد! با هم می‌سازد! با همه ایدئولوژی‌ها می‌سازد و خودش را تطبیق می‌دهد! گاز است مایع است حد و مرز ندارد! مرزهای عقیدتی ندارد! اصول محکمی ندارد! انعطاف که هیچی آن عیبی ندارد بلکه انفعال محض است! به هیچ کس و هیچ چیز نه نمی‌گوید! لا اله ندارد! پلورالیست مطلق است! تسلیم‌طلب و سازش‌طلب است. با این اسلام که این چه اسلامی است مدام تسلیم. اسلام یعنی تسلیم در برابر کی؟ اسلام بله، ریشه‌اش سلم و تسلیم است اما تسلیم در برابر حق. در برابر الله در برابر حقوق، نه تسلیم در برابر دشمن. فکر کنند رحمانیت در نقطه مقابل قاطعیت و جهاد است. خب از آن‌ها می‌پرسیم خداوند که بهشت دارد جهنم چه؟ می‌گوید نه، جهنم معلوم نیست همه بروند بهشت. مثل این پاپ جدید گفت که ما لیبرالیست‌ها، کمونیست‌ها، همجنس‌بازها همه را ما دوست داریم همه با هم به بهشت می‌رویم خب اگر شما قرار است بروید بهشت حضرت عباسی ما را به زور هم بخواهند بهشتی که شما هستید ببرند نمی‌آییم. لیبرال و کمونیست و پاپ و همجنس‌باز! این‌ها در باغ‌های بهشت همه با هم می‌خواهند قدم بزنند. خیلی بهشت خطرناکی است. به شما هم اگر گفتند یک وقت نروید بهشت. گفت جهنم بیشتر برای بازدارندگی بوده جهنم وجود ندارد. این را پاپ اعلام کرد که خیلی چیز عجیبی بود. کلیسایی که هزار سال خون ریخته است. میلیون‌ها آدم را سوزاند. دادگاه‌های تفتیش عقاید و جنگ‌های صلیبی راه انداخت جنازه آدم‌ها و استخوان‌های ادم‌ها را درمی‌اوردند و آتش می‌زدند و می‌گفتند این‌ها مرتد بودند! می‌خواهند این گذشته را پاک کنند و ظلم موجود در جهان را توجیه می‌کنند که می‌گویند رحمانی! و الا همان خدای رحمان که رحمت دارد غضب دارد و منشأ غضب او هم رحمت است. «یا من سبقت رحمته غضبه» یعنی غضبش هم رحمت است. جراح وقتی می‌آید شما را جراحی می‌کند و شکم‌تان را پاره می‌کند و دستت را قطع می‌کند از سر رحمت است جلاد نیست. جراح و جلاد فرق ظاهری ندارند هر دو تیغ به دست و خونریز هستند. جلاد دارد لت و پارت می‌کند جراح هم لت و پارت می‌کند اما جراح می‌خواهد تو را نجات بدهد. دستت انگشتت سیاه شده می‌خواهد انگشتان تو را قطع کند تا تو زنده بمانی می‌خواهد تو را نجات بدهد. عذاب الهی در دنیا و در آخرت این‌ها ظاهرش غضب است اما حقیقتش رحمت است عضو سیاه شده و فاسد شده را می‌خواهد قطع کند که تو بمانی. شلاقی هم که به مجرم می‌زند رحمت است. تعزیرش هم رحمت است اعدامش هم رحمت است. اعدامی که عادلانه باشد نه ناعادلانه. اما وقتی که هدف حفظ قدرت و ثروت و ریاست بر مردم است شعار رحمت و اسلام رحمانی می‌‌دهند اما از همه خشن‌تر در عمل هستند چون ملاک‌شان منافع خودشان است. عنوان اسلام رحمانی را لیبرالیست‌ها باب کردند در حالی که امروز بیشترین خشونت و جنگ‌ها در دنیا زیر سر همین ایدئولوژی لیبرال سرمایه‌داری است. بمب اتم را همین لیبرال‌ها مصرف کردند. بمب‌های شیمیایی را همین‌ها ساختند. بمب‌های میکروبی را این‌ها ساختند. هرجا الآن در دنیا جنگ است پشت صحنه‌اش همین لیبرال‌ها هستند. لیبرالیزم دین آزادی اباحه‌گری، ظاهرش این است که رحمت است و شهوات همه مستوجب اجابت است. خط قرمز این‌جوری ندارند حدی نیست بشر حدود و تکلیف ندارد فقط حقوق و اضافه حقوق دارد حدودی در کار نیست. خب شما به این حرف‌های به اصطلاح رحمانی‌تان که خشن‌ترین و وحشی‌ترین تمدن جهان را درست کردید. در قرن 20 خونریزی که این‌ها کردند در کل قرن‌های گذشته روی هم نشده، همین چنگیز و نرون و فرعون. اصلاً مگر می‌توانستند ظرف چند سال صد میلیون آدم بکشند ولی این‌ها ظرف دوتا جنگی که سر قدرت بین خودشان شد و اسم آن را جنگ جهانی گذاشتند در حالی که جنگ اروپایی و غربی بود جنگ اول و دوم این‌ها بیش از صد میلیون آدم کشتند یعنی همین قرن مدرنیته خونین‌ترین و کثیف‌ترین و خشن‌ترین قرن در تاریخ بشر بوده، همین رحمت لیبرالیزمی که این‌ها می‌گویند. الآن هم هرجا جنگ است این‌ها پشت آن هستند. اسلام رحمت دارد، غضب دارد، منشأ غضبش هم رحمت است ولی البته در امر به معروف و نهی از منکر تقدم با رحمت است غضب آن آخرین مرحله است هرچه از رحمت به سمت غضب برویم مشروط‌تر، محدودتر و مقیدتر می‌شود وقتی به نهی از منکر بدنی و جسمی می‌رسد این‌ها در زمان حکومت مشروع فقط حق دادگاه با حکومت است و در همان حدود، کار قانون و دادگاه است مردم عادی امر به معروف و نهی از منکرشان فقط باید در حد گفتن، نوشتن، اعتراض باشد نه در حد ضرب و جرح و قتل. مسئول آن‌ها حکومت است. طبق قانون دادگاه. اگر دستش هم نرسید حکم شرعی را اعلام کند مثل سلمان رشدی که حالا تو این‌جا نیستی ولی هرکس دستش به تو برسد حکم شرعی تو اعدام است. با کسی هم تعارف نکرد اما لیبرال بازی هم درنیاورد. لیست‌های به اصطلاح مسلمان، اسلام رحمانی را در برابر اسلام انقلابی جهاد اسلامی قرار می‌دهند این‌ها معمولاً دیدگاه‌هایشان معمولاً منشأ لیبرالیستی دارد و خودشان در عمل از همه خشن‌تر می‌شوند چون ملاک‌شان دیگر اصول و عقاید و حق و باطل نیست ملاک‌شان منافع است. وقتی ملاک منافع و غریزه شد آدم خیلی وحشی می‌شود وقتی اصول ملاک آن است نه. امیرالمؤمنین دشمن را زده, می‌آید بالای سر او، طرف تف توی صورت امیرالمؤمنین می‌اندازد و یک فحش زشتی می‌دهد. حضرت امیر اقدامی نمی‌کند بلند می‌شود و می‌رود و بعد از چند دقیقه می‌آید کار او را تمام می‌کند. خب چرا آقا همان اول نزدید؟ فرمودند برای این که این فحش داد ممکن بود اگر آن لحظه من بزنم فکر کنند که من دارم انتقام شخصی می‌گیرم در حالی که من خودم را حذف کردم من وجود ندارم حق و باطل است من اگر تو را زدم برای خدا زدم فحش به من می‌دهی دیگر خودم را قاطی نمی‌کنم همین کسی است که می‌گوید به خدا قسم اگر هفت اقلیم و تمام قدرت عالم را همین الآن به نام کنند و همین الآن بگویند بطور مشروط بگویند فقط یک مورچه دارد از این‌جا رد می‌شود یک دانه گندم توی دهانش است این دانه را از این بگیر، نه این که بزنی مورچه را بکشی بلکه دانه را از دهان مورچه بگیر تمام قدرت عالم را همین الآن دراختیار تو می‌گذاریم. حضرت امیر(ع) فرمود به خدا سوگند این معامله را نمی‌کنم. به خدا سوگند این کار را نمی‌کنم یک دانه جو از دهان یک مورچه حاضر نیستم بگیرم. این اسلام رحمانی است. همین اسلام رحمانی اسلام جهادی است.

نکته دوم این که، مسئله حریم خصوصی و عمومی را مطرح می‌کنند این حرف کاملاً درست است اسلام نگفته که شما در حریم خصوصی کسی فضولی کنی تا کشف جرم کنی و پرونده‌سازی کنی. این این قدر ذره‌بین توی حریم خصوصی تو ذره‌بین می‌اندازم تا بالاخره چندتا گناه دربیاورم این که جزو محرمات بزرگ است گناه کبیره است. مگر تنها یک مورد استثناء شده اگر مسئله امنیت عمومی جامعه و توطئه مطرح باشد آن هم با چند شرط, که می‌شود در حریم خصوصی تجسس کرد و الا حرام مطلق است مخصوصاً وقتی تسویه حساب‌های شخصی پیش بیاید ولی وقتی که کسی از حریم خصوصی‌اش توی خیابان، توی تاکسی، توی پارک، توی حریم عمومی آمد آن‌جا دیگر حریم خصوصی نیست بلکه حریم عمومی است حق‌الناس است. همه این جاها امر به معروف و نهی از منکر، البته با حفظ مراتب و اخلاق و آدابش لازم است. چنان که حتی لیبرالیستی‌ترین جوامع در این مسائل شرط و شروط می‌گذارند منتهی آن‌ها طبق منافع مادی‌شان شرط و شروط می‌گذارند او می‌گوید در خیابان در فضای باز سیگار نباید بکشی! الآن بعضی از کشورها این‌طور نیست. نه این که در اماکن عمومی بلکه می‌گوید در خیابان هم نباید بکشی، پلیس می‌گیرد بازداشت می‌کند. در توکیو دیدم این‌هایی که سیگار می‌کشند مجبورند کنار سطل‌های زباله بیایند و باید آن‌جا بایستند سیگارهایشان را بکشند خاموش بکنند بعد بروند. اگر در حال راه رفتن سیگار بشکند پلیس می‌گیرد. خب پس آن‌ها هم نمیگویند که... یک کسی بگوید من می‌خواهم در فضای باز سیگار بکشم به تو چه مربوط است؟ به کسی هم که صدمه نمی‌زنم می‌گوید نه, این‌جا خیابان است ما برای خیابان قانون می‌نویسیم حتی در همین واشنگتن این فاحشه‌ها و کنار خیابانی و مشروب‌خوری علنی کنار خیابان ممنوع است اگر کسی مشروب دستش باشد و از خیابان رد بشود جریمه می‌شود باید مشروب را در یک پاکتی کاغذی بگذارد که دیده نشود دستش بگیرد یا اگر کنار خیابان یک مردی با یک زنی ولو فاحشه باشد جریمه اش می‌کنند و بازداشت می‌کنند. دوستانی که آن‌جا هستند تعریف می‌کنند می‌گویند این‌جا این مسائل عادی است و می‌گویند ما این‌جا فاحشه‌خانه داریم بروید فاحشه خانه، حتی برای کنار خیابان قانون دارند ولی نه برای خدا و اخلاق و تهذیب نفوس و بهشت و جهنم! نه برای این که این ترافیک ایجاد می‌کند یا مثلاً طرف مست می‌شود می‌آید توی خیابان چاقو می‌کشد و امنیت جامعه را به خطر می‌اندازند و... خب پس آن‌ها هم برای حریم عمومی خیلی قوانین می‌گذارند. در بعضی از کشورها می‌گویند اگر آدامس جلوی کسی توی اتوبوس بجود جریمه می‌شود! برای چه؟ می‌گوید شاید آدامس او خسته بشود و پشت صندلی بچسباند و صندلی حق‌الناس است. همه جای دنیا همه دارند به یک نحوی نهی از منکر می‌کنند منتهی طبق منکر و معروف خودشان. فقط ابعاد مادی آن را می‌بینند. اصلاً معروف یعنی چه؟ یعنی شناخته شده. منکر یعنی یک کار ناشناس و یک کاری که فطرت بشر این را نمی‌شناسد که این یعنی چه! ولی این‌ها دارند جای منکر و معروف را عوض می‌کنند. ولی همانی که بالاخره می‌گویند معروف مثلاً فرض کنید همجنس‌بازی منکر است ولی معروف کردند و جزو حقوق بشر! حالا به همان که رسیده می‌گوید معروف و منکر برای همان قانون می‌گذارد نمی‌گویند این‌جا حریم خصوصی است. لباس پوشیدن کسی در خیابان این مسئله خصوصی نیست، در اتاق خواب نوع لباس تو مسئله خصوصی است نه در خیابان. اتفاقاً آن‌ها در همین کشورهای سکولار و لیبرال هم همین‌ها را رعایت می‌کنند الآن اجازه نمی‌دهند کسی با بیژامه توی خیابان بیاید پلیس او را بازداشت می‌کند اسم حق‌الناس را نمی‌گوید ولی اسم قانون شهروندی را روی آن گذاشتند و این کار را دارند می‌کنند چطور آن‌جا چیز نیست ولی این‌جا هست. بله یک قانون هم می‌گذارند که هرکس می‌خواهد لخت و مادرزاد بیرون بیاید مجوز بگیرد توی فلان خیابان فلان ساعت عیبی ندارد بیایند با رعایت قانون ترافیک بیایند! چون برای ما ماتحت و مافوق و اخلاق یکی است! فرقی نمی‌کند ولی امنیت ماشین و خیابان و همسایه‌ها باید ملاحظه بشود. پس این مسئله عمومی در تمام جهان است. این که بگوییم اسلام رحمانی امر به معروف و نهی از منکر ندارد. اصل لیبرالیزم‌تان دارد منتهی امر و منکر آن را تغییراتی داده‌اند.

مسئله سوم این است که طرف مقابل گاهی خیلی علنی و ایدئولوژی سر اصول و شاخص‌هایش می‌ایستد بعضی‌ها این‌جا خجالت می‌کشند. الان صهیونیست‌ها اسرائیل ادعایش این است که ما یک کشور مذهبی هستیم به اسم حضرت یعقوب است و به جای مرگ بر اسرائیل بگوییم مرگ بر صهیونیزم. خیلی صریح دارد می‌گوید ما مذهبی هستیم دولت مذهبی و مسئله ما هم مسئله یهود است و روابط اجتماعی داخل اسرائیل را هم طبق ادعا و روابط‌مان بر کل جهان را بر این اساس بخصوص با همسایه‌های عرب که این‌ها اشغال کردند ما صریح بر اساس این اعلام می‌کنیم. البته درعمل دروغ می‌گوید در عمل اینها سکولارند ولی خیلی پررو سرش را بالا می‌گیرد آرم مذهبی را به کار می‌برد نمی‌گوید ما تفکیک دین از سیاست داریم می‌گوید این دولت یهود است گرچه عرض می‌کنم این‌ها دروغ می‌گویند گرچه این‌ها سکولارند و شاخه استعمارند دارند از ادبیات یهود استفاده می‌کنند. ولی در عین حال در شعارهایشان خیلی صریح ایدئولوژیک هستند، این‌جا برعکس است می‌گویند حتی اگر در عمل هم یک جاهایی می‌خواهید مذهب را رعایت کنید و ایدئولوژیک انقلاب را رعایت کنید لطفا به زبان نگویید! به زبان بگویید نه ما هم سکولاریم ما هم مثل شماییم! دشمن تو دارد ایدئولوژیک حرف می‌زند تو چطور با شرمندگی از ارزش‌های اسلامی حرف می‌زنی یا اصلاً حرف نمی‌زنی. آمریکا تا همین الآن سر اسرائیل پدرش درآمده حرفش را عوض نمی‌کند. چه جمهوریخواه چه دموکرات وقتی به آمریکا می‌آیند آن روز اوباما گفت، گفت امنیت اسرائیل امنیت ماست! بعد از این طرف می‌خواهیم بگوییم امنیت فلسطین امنیت ماست ما کنار فلسطینیها ایستادیم عده زیادی می‌گویند این حرف‌ها را نزنید بگویید ما گاهی نصفه شب‌ها توی دلمان فلسطینی‌ها را دعا می‌کنیم. نگویید ما کنار فلسطینی‌ها هستیم بعضی‌ها این‌طوری هستند چرا او این‌قدر ایدئولوژیک و صریح حرف می‌زند تو که ادعای مسلمانی داری چرا این‌قدر می‌ترسی اقلاً به اندازه آمریکا و اسرائیل یا نصف آن‌ها ایدئولوژیک باشید.

اشکال چهارمی که بعضی‌ها به امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند این است که این تا وقتی که وارد روابط اجتماعی و نظام‌سازی نشده تا حد موعظه کلیسا توی مسجد، یکشنبه، جمعه، حرف‌های کلی خوب، مردم خوب باشی، خوب‌ها خوب باشند بدها خوب باشند اگر نشد خوب‌ها بد بشوند! این‌ها اشکالی ندارد خوب‌ها خوبند بدها بدند آنچه که درجوی می‌رود آب است آنچه که بر چشم می‌رود خوب است! همین‌طور حرف‌های کلی بزن، شنبلیله‌ای! که هیچ کس از دست تو ناراحت نشود یک جوری امر به معروف و نهی از منکر بکن که هیچ کس نفهمد همه بگویند به‌به عجب آمر به معروف و نهی از منکری بود عجب منبری بود عجب سخنرانی و عجب کتابی بود! یک دین بی‌بو و بی‌خاصیت است که معلوم نیست سروته آن کجاست. دینی که اگر امام حسین داشت کربلا نمی‌شد. دینی که اگر امام حسن(ع) بیست بار مسمومش نمی‌کردند. دینی که اگر علی‌بن‌ابیطالب(ع) داشت سه‌تا جنگ بر او تحمیل نمی‌کردند و آخرش ترور نمی‌شد. دینی که اگر امام زمان رعایتش کرده بود لازم نبود به غیبت کبری برود همه حکومت‌ها تحملش می‌کردند! تشیّع همین تشیّع لندنی و اسلام آمریکایی بود. چه اسلام از نوع لیبرال‌زده و سکولاریست آن به اسم رفورم و اصلاحات، چه اسلام از نوع متحجّر، تفکیک دین از سیاست، موکول کردن همه وظایف عصر غیبت، تعطیل اسلام در عصر غیبت تا زمان ظهور. ظهور هم که بشود یادتان باشد اولین کسانی که یا در می‌روند یا شروع می‌کنند با خود حضرت اشکال گرفتن و ایراد گرفتن، ایراد فقهی، منطقی، باز هم این‌ها هستند. چون در روایت داریم در برابر امام زمان اولین کسانی که می‌ایستند « کُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْهِ بالقرآن» همه کسانی هستند که قرآن دست‌شان می‌گیرند و با امام زمان بحث می‌کنند که تو خلاف اسلامی. خلاف قرآنی. این‌ها چه کسانی هستند. پس یک اشکال هم از این طرف که اگر اسلام بیاید تو روابط و نظام اجتماعی از طبیعت ملایم دین خارج می‌شود و دیگر اسلام رحمانی نیست و اسلام خشن و اسلام شیطانی می‌شود و از طبیعت دین خارج می‌شود و بنابراین دین بشری می‌شود می‌خواهیم یک دین مقدس الهی داشته باشیم که اصلاً لک بر نداشته باشد این را وارد نظام سازی نکنید. به او بگویید به منکر و معروف اجتماعی کاری نداشته باشید. برای این که یک قلمبه نور تا آخر پاک بماند. دیدید بعضی از این‌ها می‌گویند اگر انقلاب نشده بود روحانیت محترم‌تر بودند ما نمی‌خواهم روحانیت بدون اسلام احترام داشته باشد چون روحانیت وسیله است هدف نیست. روحانیت اگر حرمتی دارد به خاطر اسلام است اگر قرار باشد قرآن و اسلام و حسین حرمت نداشته باشند چهارتا روحانی محترم باشند این به چه دردی می‌خورد؟ این می‌شود «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ... » (توبه/ 31)؛ ربّ الله است. عالم دین و روحانی، حتی احکام، روضه، مجلس، سینه‌زنی همه این‌ها وسیله است بعضی‌ها این‌ها را هدف کردند. هدف قرآن و سنت است. هدف، حسین است. هدف، توحید و عدالت است هدف همان چیزی است که انبیاء برای آن آمدند. برای تزکیه، تعلیم کتاب و حکمت و اقامه قسط و عدالت، هدف‌ها این‌هاست بقیه همه وسیله است. اولاً فرض کنید قبل از این که امام قیام می‌کرده روحانیت محترم بوده ولی اسلام محترم نبوده، یعنی به اسم جشن هنر، زن و مرد می‌آمدند وسط خیابان با هم مشغول می‌شدند! تاریخ هجری را تاریخ شاهنشاهی کردند حجاب را از سر ناموس‌تان برداشتند این چطور حرمت است؟ ما چنین حرمتی را برای چه می‌خواهیم؟ کجایش احترام به اسلام و روحانیت است؟ این‌چطور احترام به روحانیتی بود که آمدند عمامه از سر علما برداشتند؟ این احترام به روحانیت بود گفتند ما اصلاً معمم و آخوند نمی‌خواهیم! کجایش احترام به روحانیت بود؟ بعد ثانیاً فرض نیم باشد این احترام شرک است توحید نیست احترام، مشروط است به احترام الله و قرآن و سنت و توحید و عدالت. آن‌ها هدف هستند ما همه وسیله‌ایم. ضمن این که دروغ می‌گویید احترام هم نداشتند. الآن بیشتر احترام دارند. این را بدانید در دنیا هیچ وقت روحانیت شیعه به اندازه الآن محترم نبوده است و مورد توجه نبوده است. البته هیچ وقت هم به اندازه الآن دشمن نداشته و هیچ وقت هم به اندازه الآن دوست نداشته. یعنی هیچ وقت به اندازه الآن مهم نبوده. پس این کسانی که می‌گفتند اگر اسلام بیاید امر به معروف و نهی از منکر و نظام‌سازی و وارد روابط اجتماعی بشود اسلام رحمانی اسلام خشن بشود اسلام باید لیبرالیستی باشد، سکولار باشد تسلیم باشد تا اسلام رحمانی باشد، آن وقت از طبیعت دین فاصله می‌گیرد چون طبیعت دین بی‌موضع بودن است، رام بودن است، تسلیم بودن است، نه در برابر خدا بلکه در برابر ظالمان و در برابر قدرت‌ها تسلیم داشت. کلیسای کاتولیک و پاپ‌ها را ببینید فاشیست‌ها می‌آیند آلمان‌ها می‌آیند و این‌ها با آن‌ها بیعت می‌کنند! صهیونیست‌ها می‌آیند بیعت می‌کنند! آمریکا و سرمایه‌داری می‌آید بیعت می‌کنند! کمونیست‌ها بیایند چنان که در کشورهای کمونیستی با آن‌ها هم بیعت کردند این از نظر بعضی‌ها دین رحمانی است دینی که مرگ بر ندارد فقط درود بر است. درود بر همه، بر شیطان، ظالم، هم حسین، هم یزید! هر دو خوبند هر دو به وظیفه‌شان عمل کردند خدا از هر دوشون قبول کند! خدا از حسین قبول کند که کشته شد خدا از یزید هم قبول کند که کشت اسلام رحمانی از نظر بعضی‌ها این است. علی و معاویه هر دو برای حق عمل کردند خدایا از هر دویشان قبول کن! خب چرا پیامبر و ابوسفیان چی؟ آن‌ها هم همین‌طور بوده، یک برویم قبل‌ترش هم همین بوده! خدایا از هابیل و قابیل، از هر دو قبول کن! خدایا هابیل هم قصد بدی نداشت می‌دانید که مشکلش چی بود؟ گفت چرا قربانی من قبول نشد چرا قربانی هابیل قبول شود؟ خدیا شما توجه ندارید که این ناراحت است این مسائل دنیوی نبود، نگرانی اخروی داشت این نگران بود که چرا قربانی‌اش را قبول نکردی! خدایا این عاشق توست این به عشق تو هابیل را کشت! خدایا قاتل و مقتول را هر دو را انشاءالله با اولیاء خودت محشور کن! این می‌شود اسلام رحمانی! خدایا رضاخان که آمد کشف حجاب کرد و مرحوم حاج آقا حسین قمی و بهلول که در برابر کشف حجاب مقاومت کرد خدایا هر دویشان را با پیامبر محشور کن! الهی آمین. بعضی‌ها وقتی می‌گویند اسلام رحمانی، خدایا اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها هر دویشان بنده‌های تو هستند آن‌ها کشتند این‌ها کشته شدند اسلام رحمانی! انشاءالله در بهشت هر دویشان سر یک سفره کنار هم محشور بشوند. خب این‌ها این‌طوری می‌گویند. بعد یک عده تجددزده و نادان و ضعیف‌النفس همیشه این طرف هستند متأثر از آن‌ها و مقلد از آن‌ها، هدف‌شان رضایت خداو پیامبر و رضایت مردم و حق‌الناس وعدالت نیست اربابان آن طرف، کدخدا این‌ها را قبول داشته باشد یک نیم نگاهی مثل نگاه اربابی به نوکری هم به این‌ها بکند. ارباب بخورد استخوان‌های غذاهایش را جلوی سگش بیندازد می‌شود این ارباب جلوی سگش، کَل آستانش کداخدا یک نیم‌نگاهی هم به ما بکند؟ این‌ها بزرگترین آرزوهایشان است اسلام رحمانی بعضی‌ها این‌طوری است. می‌گوید این یک عیبی در اسلام است که کاری کنیم که غربی‌ها راضی شوند بگوییم اسلام نه به عنوان دین، به عنوان ایمان و مؤمنین، بلکه به عنوان این که ما با شما همکاریم، شریکیم، نوکریم، در بارگاه حضرتعالی هستیم بعضی‌ها متأسفانه اسمش را هم نواندیشی دینی گذاشتند و گفتند ما می‌خواهیم جنبه‌های قیامی و جهادی و امر به معروف و نهی از منکری را حذف کنیم تا اسلام بشود رحمانی، ملایم و بشود راحت آن را قورت داد و در گلو گیر نکند مگر ندیدید که آمریکا به کشورهای عربی دستور داد که آیات جهاد را یا از قرآن‌ها حذف کنید و بگویید همه نسخ شده یا حداقل از توی کتاب‌های آموزش و پرورش مدارس کل این آیات باید حذف شود، فقط باید اسلام رحمانی را آموزش بدهید. اصلاً آمریکا ابلاغ کرد و بعضی از کشورهای عربی این کار را کردند. گفتند این آیات خطرناک است. خب بله قرآن هم لااکراه فی‌الدین دارد هم جاهدوا حق جهاده دارد، هر دویش است. تا این برای کیست آن برای کیست؟ این برای مردم و بشریت است با بشریت باید مدارا کرد ما اصلاً نمی‌خواهیم دین را به کسی تحمیل کنیم. هیچ جای قرآن نگفته که شمشیر بیخ خِر یک غیر مسلمانی بگذار بگو مسلمان می‌شوی یا گردنت را بزنم؟ ما اصلاً چنین حکم و آیه‌ای در قرآن نداریم. در باب مشرک و محارب کسی که با شما وارد جنگ شده گفتند با او سخت‌گیر باش این قرآن می‌گوید حتی مشرکین اگر با شما جنگ ندارند خدای متعال اجازه داد و توصیه کرد «أَنْ تَبَرُّوهُمْ» ولو مشرکت هستند به آن‌ها خدمت کنید «وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» حق‌شان را رعایت کنید عدالت را رعایت کنید در معامله سرشان را کلاه نگذارید . یک کشور ولو مسلمان نیستند اصلاً یهودی و مسیحی هم نیستند مشرکند زلزله آمده الآن شما بگویید در هند، در فلان کشورو فلان‌جا، زلزله و سیل آمده، بگوییم آقا این‌ها بت‌پرست وهندو هستند خب باشند قرآن چنین حرفی نزده که کمک نکنید! اسلام را هم تبلیغ کنید و کمکش هم بکنید. همان زمانی که مکه و مدینه جنگ داشتند مدینه دست پیامبر و اسلام بود و مکه دست مشرکین بود یک وقتی در مکه قحطی آمد و عده زیادی از گرسنگی داشتند می‌مردند پیامبر اکرم فراخوان دادند گفتند هرکس هرچه درخانه‌اش اضافی دارد بیاورد یک کاروان بزرگی از آذوقه و غذا از سمت مدینه به سمت مکه آوردند که مشرکین از گرسنگی نمیرند. بله این اسلام است. وقتی این کار را می‌کند رحمانی است وقتی هم که در جنگ بدر و احد پیامبر دارد با همین‌ها می‌جنگد او هم رحمانی است ما نه طرفدار خشونت اسلام و نه طرفدار تسلیم‌طلبی و اباحه‌گری است دنبال حق است، دنبال رعایت حقوق حتی حقوق دشمن است. در جنگ طائف شش هزار اسیر مسلمان‌ها از مشرکین گرفتند پیامبر(ص) همه‌شان را آزاد کنید بعضی از این مسلمان‌ها اعتراض کردند گفتند این همه جنگیدیم بدبختی، سختی، مشکل، حالا اسیر گرفتیم غنیمت گرفتیم برای چه ببخشی؟ ما تا حالا این‌قدر اسیر نگرفته بودیم پیامبر(ص) فرمود غنیمت و کنیز و برده بیشتر برایتان ارزش دارد یا من؟ من را می‌خواهید یا این‌ها را؟ بعضی‌هایشان گفتند ما شما را می‌خواهیم؟ پیامبر(ص) فرمود آزادشان کنید. بعضی‌هایشان گفتند آقا ما شما را می‌خواهیم ولی این ها را هم می‌خواهیم پیامبر(ص) گفت من سهم‌تان را بعداً جبران می‌کنم آزاد کنید ما برای اسیر گرفتن و برده گرفتن برای کشتن نمی‌جنگیم به خدا سوگند به من اگر خبر بدهید یکی از این‌ها هدایت شد برای من این خبر شیرین‌تر از این است که به من بگویید هزاران نفر از این‌ها را اسیر کردید! این اسلام است. هم رحمت است هم جهاد است جهادش هم رحمت است. آمدند یک اسلام قلابی وهابی و تکفیری در عراق و سوریه درست کردند یک عده از بچه‌های پاک و ساده فریب خوردند و اغلب‌شان هم مزدور هستند تمام رژیم‌های منطقه پشتش هستند صهیونیست‌ها و آمریکا و غرب هم پشت‌شا هستند برای این که بگویند اسلام جهادی یعنی این. نه عقل در آن هست نه منطق است نه اخلاق نه هیچی. به بچه 7 ساله آموزش دادند که جلوی دوربین چطوری سر بِبُرد؟ این‌ها دیدند که اسلام جهادی دارد رشد می‌کند آمدند این کارها را درست کردند که دنیا و مسلمان‌ها هم خسته و متنفر بشوند و بگویند ما اصلاً جهاد نمی‌کنیم در حالی که این جهاد اسلامی نیست این جهاد وهابی است. جهاد وهابی هیچ وقت علیه کفر نبوده همیشه علیه مسلمان بوده است.

و بخش آخر عرایضم این که، گریزگاهی خواستند برای خودشان در اسلام پیدا کنند که آن‌ها را راضی کنند شعارشان این بود که اسلام دین است نه حکومت. خب بله آقا مگر کسی گفته ذات اسلام فقط حکومت است؟ معلوم است که اسلام دین است. منتهی دین چیست؟ دین، نه فقط حکومت است نه غیر حکومت است. دین یعنی تعلیم و تربیت و عدالت. دین، یعنی اخلاق، حقوق و رشد. بخشی از این‌ها به حکومت کاری ندارد چه حکومت باشد چه نباشد می‌توانی انجام بدهی البته حکومت باشد قوی‌تر و راحت‌تر انجام می‌دهی اما بخشی از این قسط و عدالت و تربیت بدون حکومت یا زیر سایه حکومت فاسد، ظالم، دیکتاتور و کافر نمی‌شود برای اجرای همین دین تو باید حاکمان راهم اصلاح کنی بدون امنیت نمی‌شود. مثلاً الآن کار شما به امنیت مربوط است یک کسی بگوید دین مگر برای امنیت آمده؟ دین برای معنویت آمده! بله. منتهی سؤال، جامعه‌ای که امنیت ندارد چقدر می‌تواند معنویت داشته باشد یعنی هیچ وقت الآن کسی نفهمد که ما سوار قطار یا ماشین یا هواپیما بشویم به مقصد می‌رسیم یا نمی‌رسیم؟ امشب خانه‌مان تا صبح کسی حمله می‌کند یا نمی‌کند؟ صبح می‌روم بیرون سر کار، شب برمی‌گردم یا نمی‌گردم؟ آقا دین برای امنیت آمده که شما می‌گویید امنیت یک مسئله دینی است؟ دین ذاتاً برای امنیت نیامده، برای حکومت نیامده، برای اقتصاد نیامده، قرآن خودش فرموده که دین ذاتاً برای چه آمده؟ «یزّکیهم» تزکیه، هدفش تربیت اسلام است. خب حالا سؤال پس به عدالت و قسط و بازار چه کار داری؟ به عدالت اقتصادی و اجتماعی؟ جواب: بدون عدالت اقتصادی، تعلیم و تهذیب نمی‌شود. جامعه‌ای که بازارش دزدی و دروغ و کلاهبرداری باشد و در اداره‌هایش رشوه بدهند و بگیرند نمی‌توانی انسان صالح تربیت کنی. برای همین تزکیه و تعلیم باید بروی اداره‌ات را اصلاح کنی. امنیت و عدالت باید باشد این‌ها مقدمه همین تربیت است. مثل این که شما بگویی من بچه‌ام را تربیت کنم بگویی می‌خواهم او را معنوی کنم اما اولاً کاری ندارم که مشکلات اقتصادی‌اش چیست؟ کاری ندارم که امنیت دارد یا نه؟ کاری ندارم به نظام آموزش و پرورش و فیلم و بیرون و دوست، به هیچ کدام من کاری ندارم ولی می‌خواهم این را معنوی‌اش کنم. اصلاً امکان ندارد. بله انبیاء برای معنویت آمدند اسلام دین است نه حکومت. حتماً. ولی یکی از اهداف دین، اصلاح حکومت‌هاست. و یکی از روش‌هایش امر به معروف و نهی از منکر است این که اسلام دین است نه حکومت، اسلام را اگر بگوییم دین است یعنی رحمانی است با عدالت و حکومت و نهادهای اجتماعی کاری ندارد آن وقت خیلی مهربان می‌شود همه را قبول می‌کند، در برابر همه اتفاقات تسلیم است می‌گوید این یک سبک زندگی است، گناه و ثواب نداریم، معروف و منکر نداریم. همه معروفند! این از نظر بعضی‌ها اسلام رحمانی می‌شود. همان تفسیری که مسیحیت بخصوص در این یکی دو قرن اخیر می‌خواهد از خودش ارائه بدهد و بگوید دین واقعی آن است. هدف چیست؟ این است که شما شخصاً هم می‌خواهی در دلت مسلمان باشی اما چیزی به نام جامعه اسلامی فرد مسلمان عیبی ندارد دین شخصی، ذوقی و سلیقه‌ای، فقط روحی. اما اگر بخواهد بیرون در جامعه به نهادهای اجتماعی شکل بدهد حقوق و حدود تعریف کند اخلاق عمومی را تعریف کند امنیت اخلاق اجتماعی را تعریف کند البته نه این که در حریم خصوصی فضولی کند و مستحب و مکروه و واجب و حرام‌ها را... آخه ما یک عده خرمقدس داریم با چهار – پنج‌تا مکروه و مستحب پیدا کردند این‌ها را اصل اسلام کردند و بعضی‌هایشان به واجبات و حرام کاری ندارند اسلام می‌گوید واجب و حرام! این‌جا خط قرمز است و آن هم بعضی جاهایش را باید با قانون و پلیس آمد بعضی از واجب و حرام‌ها هم با پلیس و قانون نیست فقط تربیت است حتی یک جاهایی می‌فرماید باید خودت را به آن راه بزنی و تجاهل کنی. بخشی از تربیت اسلامی مدارا و تجاهل است. اما این که کجا تا چه حد؟ یک بخشی‌اش هوشیاری به چشم باز و تجسس حلال در حریم عمومی است. این کجا و آن کجا؟ واقعاً همه این‌ها حکمت می‌خواهد و الا افراط و تفریط می‌شود. پرتاب همجنس‌باز از ارتفاع به پایین حکم الهی است موارد خاصی است بله قطع انگشت هست، رجم است، پرتاب از بلندی و ارتفاع است. اما می‌دانید مشکل کجا پیش می‌آید؟ یا ریش تا کجا مستحب است و تا کجا واجب است؟ یک بحث‌های این‌طوری هست. منتهی می‌دانید از کجا مسخره می‌شود وقتی داعش معروف و منکرهای درجه یک را رها کردند به معروف و منکرهای درجه چندم می‌چسبند بعد که آن‌ها را خودشان مرتکب می‌شوند کشتن بی‌گناه، بهم زدن امنیت اجتماعی، وهم اسلام و... ده‌تا حرام قطعی و بزرگ را مرتکب می‌شود به اسم این که می‌خواهد یک معروف کوچک را انجام بدهد اشکال دومش این استکه اجرای احکام بدون عقلانیت و اجتهاد غلط است کمدی می‌شود، تحجر می‌شود. این ولایت مطلقه‌ای که امام(ره) گفت یعنی مهندسی عقلانی احکام. یعنی اهمّ و مهم را بفهمیم کجا؟ کی؟ چی؟ خب همین امامی که برای حکم‌الله قیام کرد بعضی از احکام را فرمود فعلاً اجرا نشود چرا؟ چون اسلام اهمّ و مهم دارد اسلام هم فقط اجرای چندتا حکم فرعی شرعی نیست محدود در این 5تا حکم نیست و گفت اهمّ احکام اسلام و احکام واجبات، حفظ یک نظام صالح است به شرط این که نظام سالم باشد نه این که نظام فاسد باشد بگندد بعد ما بگوییم مهمترین وظیفه ما حفظ نظام است کدام نظام؟ نظام صالح نه نظام فاسد نباید بگذاریم فاسد بشود. ولی اگر امر دایر شد بین یک حرام و یک حرام‌تر، واجب یا واجب‌تر، یک امری که 40 درجه اهمیت دارد یا یک چیزی که هزار یا چهارهزار درجه اهمیت دارد باید شعور داشته باشیم که کدام مقدم است کدام مؤخر است؟ کدام الآن باید اجرا بشود و کدام بعداً باید اجرا شود؟ ببینید فرق مهندس با کارگر ساده چیست؟ همه مصالح را شما به کارگر ساده بده بدون معمار، ببینیم چه کار می‌کند؟ یک چیزی برایت درست می‌کند که اولین نفری که پایش را در ساختمان بگذارد خراب بشود. همین مصالح را زیر نظر معمار باشد محکم‌ترین ساختمان درمی‌آید. می‌دانید فرق معمار و کارگر ساده چیست؟ فرق مجتهد و ولیّ فقیه مجتهد شیعه عادل با متحجّر همین فرق است همین مصالح است همین احکام باید اجرا شود منتهی این مهندسی می‌کند اهمّ و مهم می‌کند می‌فهمد الآن چی؟ بعد چی؟ و... روش آن، فلان. ما کاری نداریم می‌خواهند احکام‌الله را از بیخ اجرا کنیم. اصلاً مستحب و واجب و حرام و مکروه و درجات این‌ها برایش فرقی نمی‌کند چنان که الآن بین خود شیعه‌ها هم هستند بعضی از این خانواده‌های مذهبی را من می‌بینم که سر یک چیزهای درجه شش یک گیرهایی می‌دهند به بچه‌اش، به فامیلش به دوستش، خیال می‌کند اسمش نهی از منکر است! تو اصلاً سواد نداری این چیزی که تو داری روی آن دویست هزار درجه غیرت نشان می‌دهی در کتاب و سنت 5 درجه اهمیت دارد بعد یک چیزی که دو میلیون درجه اهمیت دارد این آقا به چشمش نمی‌آید. بعضی از مقدس‌ها و مذهبی‌های ما این‌طوری‌اند. به قول یک کسی بود که توی خانه‌اش روضه داشت پسرش هم در اتاق بغلی مست می‌کرد عرق می‌خورد، همه کار می‌کرد. این هی می‌گفت نگویم که بچه ناراحت نشود، دفع نشود، اسلام‌مان رحمانی باشد، هی نگفت نگفت تا این که یک روز توی خانه‌اش روضه بود سبزی‌فروش محله آمد روضه گفت فهمیدی امروز آقازاده چه کار کرد؟ گفت نه، گفت که از ما گوجه فرنگی خرید. چون آن اول که گوجه فرنگی آمده بود چون گوجه فرنگی در ایران نبود از فرنگ آمده بود بعضی از این آدم‌های نادان می‌گفتند که بعضی از میوه‌ها مسلمانند بعضی‌ها کافرند، این جزو میوه‌های کافر است این از خارج آمده و به اصطلاح گوجه ختنه نشده! خوردن این حرام است. بعد آمد توی خانه این‌ها گفت آقازاده شما امروز از ما گوجه فرنگی خریده، الآن برو توی اتاقش شاید یک جایی قایم کرده باشد. حالا طرف خودش می‌فروخته. این رفت توی اتاق و دید به‌به بله، کار از کار گذشته یکی دوتا گوجه فرنگی خورده. بعد برگشت به بچه‌اش گفت ببین زنا کردی خانم آوردی هیچی نگفتم، شراب خوردی هیچی نگفتم، ربا خوردی هیچی نخوردم، دیگر کار ما آخر عمری به این‌جا رسیده که گوجه فرنگی بیاری توی خانه من بخوری؟ خب بعضی‌ها امر به معروف و نهی از منکرهایشان این‌طوری است از خودشان درجه‌بندی راه می‌اندازند. بعضی از این چیزهایی که در ذهن من و شما حرام‌های محکم است این‌ها حرام نست. این را بدانید مکروه است. بعضی چیزهایی که خیال می‌کنید حلال است فوقش مکروه است این‌ها جزو حرام‌های شرعی است. اگر اسلام و قرآن و اهل بیت را آوردند یک جدول احکام و اخلاقش را گذاشتند بعد برای ما را هم گذاشتند دیدید با همدیگر چقدر فرق دارد تعجب نکنید یک اسلام من‌درآوردی از خودمان درآوردیم. یک جاهایی این‌قدر لیبرالیم، اصلاً انگار دینی نیست یک جاهایی این‌قدر متحجر و خرمقدس هستیم که اگر امام زمان را بیاید و ایشان را ببینیم او را تکفیر می‌کنیم چنان که در روایت می‌فرماید قرآن علیه امام زمان می‌خوانند. نظام روابط اجتماعی و نظارت بر نظام روابط اجتماعی. این دوتا نکته مهم است که آیا امر به معروف و نهی از منکر که یک امر اجتماعی است برای اجتماعی‌سازی ارزش‌هاست این‌ها دارد رعایت می‌شود یا نمی‌شود؟ این که قرآن می‌فرماید مؤمن کسانی هستند که وقتی اختلاف بین‌شان افتاد حکمیت را ارجاع به خدا و رسولش بدهند و بپذیرند ولو علیه آن‌ها باشد یعنی از این‌جا به بعد یک جامعه معلوم می‌شود که مسلمان است. نه فقط با سینه‌زنی و روضه‌خوانی. این‌جا توی حکمیت نظام اجتماعی و حقوقی، حق را کجا و به چه کسی می‌دهی؟ ارتباط بین افراد بر چه اساس است؟ راه ترک خصومت موقع اختلافات بر چه اساس صورت می‌گیرد؟ نظام معاملات تجاری و مالی، نظام خانواده در ازدواج و خویشاوندی. نظام قضاوت در هنگام اختلاف، در فهم این نظام‌ها، در روایات ما می‌فرماید این‌جا نظام روابط اجتماعی، شکل می‌گیرد. به آیه قرآن دقت کنید، نظارت بر نظام اجتماعی، نظارم بر استقرار و حمایت از نظام‌های ناشی از سبک زندگی اسلامی است نه فقط عبادات شخصی و فردی. ثبات این نظام، یعنی استقرار آن در داخل، یعنی دفاع از این سیستم اخلاقی و ارزش‌ها در برابر حمله دشمن، و تلاشی که از بیرون صورت می‌گیرد برای ایجاد تحول‌های نادرست در این نظام ارزشی یا مقاومت در برابر تحول‌های درست و اجتهادی. آن وقت این نظام شکل می‌گیرد. هویت جامعه شکل می‌گیرد. این‌ها می‌خواهند جامعه اسلامی هویت پیدا نکند. امر به معروف و نهی از منکر به جامعه اسلامی هویت می‌دهد. می‌خواهند هویت و اصالت پیدا نکند. اسلام فقط توی دلت بماند اگر از دل شخص خواست بیرون بیاید، صرفاً نظامات اجتماعی و ثروت و قدرت و تعلیم و تربیت را اصلاح کند می‌گویند این دیگر اسلام رحمانی نیست در حالی که قرآن از هم خصوصی‌ترین و درونی‌ترین مسائل شخصی و اخلاقی دارد حرف می‌زند و هم از عینی‌ترین مسائل اجتماعی و روابط بین‌الملل حرف می‌زند. طبق آن، این آیه‌ها رحمانی نیست. ببینید معروف و منکرهایی که روی آن‌ها حساس هستند. حالا شما توی ذهن‌تان روی چه چیزهایی حساس هستید؟ مثلاً وقتی می‌گویند خانواده‌ای مذهبی است در ذهن شما چه خانواده‌ای است؟ همین را خودتان با خودتان مرور کنید به چه کسی مذهبی می‌گویید؟ ریش داشته باشد، انگشتر داشته باشد سر خانه‌اش پرچم امام حسین بزند هر روز حرم بروند شله بدهند آش نذری. همه این‌ها خوب است ولی قرآن این‌ها را نگفته، قرآن این‌ها را در مراتب بعد گفته. قرآن کنار توحید این‌هایی که من گفتم آورده، امانتداری، چقدر راست می‌گویید و چقدر دروغ می‌گویید؟ صدق و کذب، خیانت در امانت. در روایات فرمود که در بازارهایشان چقدر قسم می‌خورند، چقدر چانه می‌زنند و چقدر دروغ می‌گویند از روی این می‌فهمی که جامعه چقدر بی‌دین یا دین‌دار است نه از روی پرچم امام حسین و چراغانی نیمه شعبانش. از روی طول موج صدای مداح نفهم که این خیلی متدین است یا نه؟ ببین توی بازار چقدر کلاه هم را برمی‌دارند. قرآن اینها را می‌گوید نه تعداد بلندگوهای مجلس. آن‌ها مرحله بعد است با حفظ حقوق. اصل این‌هاست.

حالا این را گوش کنید پیمانه و وزن را به عدالت بدهید. اوه! توی بازار ما برو ببین این چقدر رعایت می‌شود؟ ماهی ده تا اگر معامله بکنید توی چندتایش احساس می‌کنید کلاهتان را برنداشتند؟ می‌فرماید پیمانه و وزن را به عدالت بدهید. این‌ها معروف و منکر الهی است این‌ها خط قرمز خداست. یعنی بازاری که ترازوهایش دروغ نگویند پیمانه‌ها درست باشند هیچ کس کلاه هیچ کس را در این معامله برندارد نه خریدار و نه فروشنده، قرآن و خدای متعال می‌فرماید دین این است. فرمود ما آن جامعه‌ای را دینی می‌دانیم که پیمانه و وزن و ترازوهایش درست کار می‌کنند ما هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی‌کنیم. ما از شما چیزی بیشتر از توان‌تان نمی‌خواهیم.

اصل بعدی، هنگامی که سخن می‌گویید، اظهار نظر می‌کنید، موضع می‌گیرید و قضاوت می‌کنید تا حکم در دادگاه بدهید عدالت به خرج بدهید و اگرچه خویشاوندتان باشد علیه خودتان و علیه خویشاوندتان منصفانه قضاوت کنید. قرآن می‌فرماید ما کسانی را مؤمن می‌دانیم که وقتی منافع خودشان یا بستگان‌شان علیه حق است موضع‌شان عوض نشود همانجا هم محکم بگویند ما طرفدار حق هستیم ولو این حق علیه ما باشد. نه این که حرف‌هایت عوض بشود و این طرف میز با آن طرف میز فرق کند. اغلب ما این‌طوری هستیم. و هنگامی که سخن می‌گویید و حکم می‌کنید و داوری می‌کنید عدالت به خرج بدهید ولو علیه خویشاوندان‌تان و علیه خودتان باشد. این‌ها ملاک جامعه دینی است و به عهد خدا وفا کنید. این‌هاست که شما را بدان اندرز داد باشد که پند گیرید. این‌ها همه آیه قرآن است. این دین من است که مستقیم است. خداوند می‌فرماید «هذا صراط» خط من این است دنبال هرچه دیگر غیر از این‌ها بروید این‌ها خط من نیست ولو اسم من را بیاورید. «هذا صراطی مستقیم» خداوند می‌فرماید پیرو آن شوید، پیرو راه‌های دیگر نشوید که شما را از دین او جدا می‌کند این‌هاست که شما را بدان اندرز کرده باشد که بیندیشید.

من می‌خواستم خواهش کنم که الآن کتاب‌های خوبی آمده مطالعه کنید. «کافی» و «بحار» هم خوب است ولی برای کسانی که حدیث‌شناس هستند. ما در کافی و بحار حدیث قوی، حدیث ضعیف، حدیث جعلی داریم به نظر من آن کتب اربعه، منابع اصلی روایات شیعه را کارشناس باید رجوع کند کسی که حدیث‌شناس است، رجال می‌داند، درایه می‌داند، با قرآن و حدیث آشناست. ولی بعضی از کتاب‌های روایتی که بخصوص در همین اواخر منتشر شده، توی این‌ها روایت‌های مطمئن‌تر را آوردند.

سؤال: فرمودید اسلام با پلورالیزم موافق نیست مگر نه این است که ملاک انتخاب انسان در اسلام عقل و اختیار است؟ اگر عقل انسان با تلاش بدون سوء نیت به هر نتیجه‌ای که رسید پذیرفته نخواهد بود؟ این که شما می‌گویید پلورالیزم نیست. پلورالیزم افراطی در حوزه معرفت و اخلاق این است که ما حق و باطل قطعی واحد مسلمی نداریم. معروف و منکری برای همه وجود ندارد معروف تو برای تو معروف است او هم که تو منکر می‌گویی برای او معروف است پس اصلاً منکری وجود ندارد. این حرف غلط است این حرف هم منطقاً غلط است اما این که فرمودید اگر عقل کسی با تلاش بدون سوء نیت به یک نتیجه‌ای رسید که فرضاً درست نیست بله اگر قصور است نه تقصیر یعنی واقعاً تلاشش را کرده و صادقانه کسی دنبال حق باشد و به باطل برسد این از نظر اسلام معذور است یعنی خداوند در آخرت با قلم عفو و نگاه عفو او را مورد رحمتش قرار خواهد داد و به او مستضعف فکری می‌کنند در دنیا هم باید تا حدی که می‌شود با او مدارا کرد. تا وقتی که به حق‌الناس متعرض نشود. چون بعضی‌ها کج‌عقل‌اند و ممکن است طرف مسائل واضح را نفهمد کسی در همان حدی که شعورش می‌رسد مسئول است بیشترش را نگفتند. اگر بخواهید این‌طوری حساب کنید 90 درصد ماها عقایدمان غلط است. الآن شما خیال می‌کنید عقاید ماها خیلی درست است الآن باید برویم مواظب بقیه باشیم؟ اغلب ما و شما مشکل اعتقادی داریم اصلاً سواد اعتقادی نداریم همین الان 20تا سؤال من این‌جا در حوزه عقاید طرح می‌کنم بسم‌الله جواب بدهید. خود من همین‌طور جواب بدهم و جواب بدهیم. می‌بینیم یک عالمه اختلاف و تخلف است اصلاً نمی‌دانیم چی به چی هست همین‌طوری از خودمان حرف می‌زنیم همین بدیهیات معارف اسلامی را اگر طرح سؤال کنیم نه این‌جا در خود حوزه‌اش، حالا شما کارتان نیست پس اگر قرار باشد هرکس هر نظری دارد بگوید همه این‌ها اشکال دارد غیر از آن چیزی که صددرصد درست است پس همه جهنمی‌اند. نه این نیست. مدارای اسلامی غیر از پلورالیزم نسبی‌گراست.

سؤال: فرمودند مردم را نمی‌شود به زور به بهشت برد وظیفه ما در خصوص امر به معروف چیست؟

جواب استاد: ببینید در روایات ما امر به معروف و نهی از منکر، شرایطی را که گفتند اگر این‌ها رعایت شود خیلی از مشکلات پیش نمی‌آید. اتفاقاً بدون تنش است. فرمودند که برای کشف منکر، تجسس نکنید یعنی شما یک کسی بگوید ما می‌خواهیم نهی از منکر کنیم پس اول باید منکر پیدا کنیم! پس برویم اول در حریم خصوصی کسی سرکشی کنیم منکر پیدا کنیم بعد برای این که ثواب کنیم نهی از منکرش کنیم! این حرام است. آن منکری که طرف در عرصه عمومی می‌آید انجام می‌دهد آن را گفتند نهی کن. نه این که بروی توی خانه کسی منکر پیدا کنی که نهی از منکرش کنی. آخه در روایت داریم که جناب خلیفه دوم، ایشان داشت در خیابان رد می‌شد یک مرتبه دید یک صدای بزن و برقص از توی خانه می‌آید. رفت از بالای دیوار توی خانه آن‌ها را نگاه کرد داد زد صاحبخانه دست از منکر بردار. صاحبخانه آمد گفت ببخشید این که من توی خانه‌ام دارم می‌زنیم و می‌رقصیم چقدر منکر است از دیوار مردم بالا آمدن و توی خانه مردم را نگاه کردن این چقدر منکر است؟ این که از کار من حرام‌تر است؟ مگر جایی که کسانی دارند توی خانه‌ها کار سازمانی می‌کنند شبکه‌سازی برای گسترش تجاوز به حق‌الناس. و الا یک کسی توی خانه‌اش دارد یک گناهی می‌کند به هیچ کس مربوط نیست که از بیرونه دخالت کند مگر مزاحم دیگران و تجاوز به حقوق دیگران بشود. پس 1) روایت فرمودند برای کشف منکر خصوصی تجسس نکنید اگر علنی شد نهی کنید اما پرونده‌سازی این‌قدر ذره‌بین روی تو می‌گذارم تا بالاخره بفهمم چه گناهی می‌کنی این حرام است. این خودش از آن منکر، بزرگتر است. 2) در روایت می‌فرماید که وقتی از کسی انتقاد می‌کنید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید طوری نباشد که طرف چنان خراب بشود که دیگر امکان اصلاحش در جامعه نباشد. آبرویش را طوری نبرید که اگر این بخواهد هم اصلاح شود و به جامعه برگردد دیگر نتواند. لذا می‌گویند در حضور دیگران کسی را نهی از منکر و امر به معروف نکنید مگر این که مجبور بشوید خصوصی، دوستانه، یواشکی. طرف را تخریب نکنید. هدف امر به معروف و نهی از منکر، تخریب هیچ کس نیست. در روایات دیگر می‌فرماید شئون افراد را ملاحظه کنید شخص با شخص فرق می‌کند. جلسه با جلسه فرق می‌کند. مکان با مکان، زمان با زمان فرق می‌کند. کیلویی نیست! جزئیات هر مورد را بررسی کنید اگر کسی مخفیانه گناه کرده هرگز حق ندارید علنی او را نهی از منکر کنید. در روایت می‌فرماید موردی عمل کنید کیلویی نه. آقا ما شنیدیم هرکس این کار را کرد باید در ملأ عام بگوییم. بیخود شنیدی. اصلاً درست نشنیدی. شما می‌دانید در یک مواردی بود که یک گناه واحد از چند نفر سر زده بود. امیرالمؤمنین(ع) فرمود فلانی را بروید توی خیابان بخوابانید شلاقش بزنید. فلانی همین کار را کرده ولی فرمودند یواشکی برو خصوصی در گوشش به او بگو ما فهمیدیم چه کار کردی؟ دیگر بیشتر از این جلو نرو. چون این طرف غیرت دارد و تعهد دارد این خودش را اصلاح می‌کند ولی آن یارو اگر صدبار هم بهش بگویی می‌گوید فهمیدی؟ خیلی خب جمال‌تان را عشق است! یکی را باید هو کنید، یکی را گفتند هیچ کس نفهمد حتی همسرش. فقط خصوصی می‌روی به او می‌گویی که این کار دیگر تکرار نشود. خب پس آدم با آدم، شرایط با شرایط فرق می‌کند چون هدف اصلاح است هدف کوبیدن کسی و تخریب کسی نیست. در روایت دیگر می‌فرماید – خواهش می‌کنم این‌ها را گوش کنید این‌ها خیلی مهم است – در یک روایت می‌فرماید اگر کسی خلافی کرده، شما فوری به این حساب نگذارید که این حتماً همه چیز را همانطور که تو می‌دانی می‌داند عمداً این کار را کرده، بسا که این اصلاً اطلاع ندارد یا برایش سوء تفاهم شده یا حکم آن را نمی‌داند یا اصلاً تو درست تشخیص ندادی. اینها را کی رعایت می‌کند؟ فرمودند اگر احتمال می‌دهی این کسی که تخلف کرده پیش خودش یک توجیهی دارد یک منطقی دارد که اگر با او حرف بزنی می‌فهمی این منظورش این نبود یک منظور دیگری داشت مثلاً هرکس دارد در آن لحظه به یک زنی نگاه می‌کند مگر دارد چشم‌چرانی می‌کند؟ مگر هرکسی دارد بیخ گوش یک کسی حرف می‌زند مگر دارد راجع به تو حرف می‌زند؟ فرمود این‌طوری زود قضاوت نکنید بسا یک توضیح و توجیهی دارد بسا تو داری اشتباه می‌فهمی و اشتباه کردی. بسا او نمی‌داند این کار غلط است. او نمی‌داند این کار، آن کار است و خلافش برای ما تا ثابت نشده حق نداریم برویم امر به معروف و نهی از منکر بکنیم.

مسئله بعدی این است که عنوان ثانوی و مفاهیم بعدی حرفت را هم بفهمی. تو به جمله نگاه می‌کنی و می‌گویی این جمله را الآن هرچه نگاه می‌کنم می‌بینم این جمله درست است می‌توانم بگویم ولی به عوارض آن فکر نمی‌کنی که الآن این جمله‌ای که تو می‌گویی حرف درست است ولی الآن در این محیط و در این فضا چه برداشتی از آن می‌شود؟ بعداً که نقل بشود چه نتایجی ممکن است از آن گرفته شود؟ فرمودند به این‌ها هم فکر کن. اصلاً کار امر به معروف و نهی از منکر کار الاغ نیست، چون به هیچ چیز فکر نمی‌کند همین‌طور می‌رود جلو و لگد می‌زند. امر به معروف و نهی از منکر کار متفکرانه است. ابعاد آن را باید دید اخلاقش را باید رعایت کرد کار یک آدم نفهم نیست هیچ وقت نگذارید آدم‌های نفهم بروند بقیه را امر به معروف و نهی از منکر کنند این خودش بزرگترین منکر است. می‌فرماید قضیه پیچیده است.

روایت دیگر، می‌فرماید به گناه مخالفت کن هدف تو تخریب گناه باشد و نجات گناهکار. ما فکر می‌کنیم آن فرد گناهکار باید نابود شود. ما با شخص او بد نیستیم گناه را بکوبید. گناهکار را نجات بده. نه این که بیشتر توی گناه هولش بده. اصل بعدی در روایت، می‌فرماید هرکس، کس دیگری را امر به معروف و نهی از منکر کند توی دلش این‌طوری باشد که من از این بهترم! فرمود تو آمر به معروف نیستی. فرمود اگر توی دلت این باشد که من آدم درستی‌ام این آدم فاسد و خرابی است من بهشتی‌ام این جهنمی است حالا از بالا به پایین! اتقواالله! خودت اِتق‌الله. فرمودند از موضع بالا کسی را امر به معروف و نهی از منکر نکنید. حتی توی دلت هم این نباشد که تو از او بهتری. بگو ممکن است من از تو بدتر باشم تو از من بدتر باشی، ولی الآن داری یک تخلفی را انجام می‌دهی ولی من وظیفه دارم در حد توانم جلوی تخلف را بگیرم نه این که من از تو بهترم. امام سجاد(ع) فرمودند مؤمن کسی است که هرکسی که از خانه بیرون می‌آید هرکسی را که می‌بیند بگوید این از من بهتر است. اگر کسی توی ذهنش این است که من از بقیه بهتر و پاک‌ترم فرمود این مؤمن نیست منحرف است. امام سجاد(ع) مؤمن این است که هرکسی را می‌بینید اگر سنش از تو کمتر است بگویی خب معلوم است این از من کمتر گناه کرده پیش خدا عزیزتر است، اگر سنش از تو بیشتر است بگویی این آگاهی و تجربه‌اش و اعمال حسنه‌اش از من بیشتر است این حتماً پیش خدا عزیزتر است. اگر کسی را همسن خودت دیدی – ببینید این‌ها چقدر اخلاقی و زیباست ما کجاییم اهل بیت کجا هستند- اگر کسی همسن خودت است بگو من خودم را که یقین دارم گناهانی کردم اما در مورد این که این آقا گناهانی کرده که یا نه؟ شک دارم. پس این که یقین دارم گناه کرده پس قطعاً بدتر از آن کسی است که شک داری گناه کرده یا نه؟ مگر حزب‌اللهی و انقلابی این‌طوری به مردم نگاه می کند؟ مثل کسی که آدم به خر نگاه می‌کند! نگاه عاقل‌اندرسفیه! نگاه پاکان به پلیدان! از موضع بالا, خب ما که بهشتی هستیم حالا دست این را هم بگیریم با خودمان ببریم! بگذار چهار نفر دیگر را هم شفاعت کنیم. می‌فرماید هرکس در مقام امر به معروف و نهی از منکر خودش را پاک‌تر از آن طرف بداند مؤمن نیست. ممکن است بگویید اگر این‌طوری نیست پس چرا نهی از منکر می‌کند؟ چون وظیفه‌اش و وظیفه‌ات است. شما اگر ببینی جایی آتش گرفته وظیفه‌تان نیست که خاموش کنید؟ اگر آن را خاموش کنید معنی‌اش این است که من پاکم تو نجسی؟ نه آقا آتش گرفته باید خاموش کنی. بعد هم من خودم به هیچ کدام از این‌ها عمل نمی‌کنم منتها چون شما سؤال کردید دارم برایتان روایت می‌خوانم. من به هر کدام دلم بخواهد عمل می‌کنم! هر وقت بخواهم هر کدام هم نخواهم نمی‌کنم توجیه هم بلدم چون درس خواندم و می‌دانم کجا باید چطوری توجیه کرد! شرایط زمان و مکانی را رعایت کنید. مثلاً حضرت امیر(ع) فرمودند یک مسلمانی در بلاد کفر رفته، خارج رفته فلان کار را کرده وهمان جا ما حد را می‌توانیم در موردش اجرا کنیم. حضرت امیر(ع) فرمودند یک وقت این کار را نکنید. گفتند چرا؟ فرمودند معنی‌اش این است که فراری‌اش می‌دهید از ما متنفر می‌شود به کفار پناهنده می‌شود کل زندگی‌اش نابود می‌شود آخرتش به باد می‌رود چه کسی گفته همان لحظه باید اجرا کنی؟ طرف در خارج از کشور کاری کرده که حد شرعی بر آن شده، به حضرت امیر می‌گویند که ما می‌توانیم همان‌جا حد را بر او اجرا کنیم. حضرت امیر(ع) فرمودند هرگز این کار را نکنید چون اگر این کار را کردید بعد رفت پناهنده به آن‌ها شد و کلاً به خط کفر رفت مگر این کار درست است؟ این رعایت شرایط زمانی و مکانی. در روایت می‌فرماید گاهی شیطان با زبان خدا با شما حرف می‌زند! با زبان دینی و مذهبی و اسلام با شما حرف می‌زند. مثلاً می‌آید کارهای درجه چهار معنوی را پیش شما خیلی برجسته می‌کند که مثلاً انگشتر عقیق چندتا باشد، ریش تا کجا باشد، وارد حرم که می‌شوم سینه‌خیز بروم کارهای درجه 3 و 4 را این‌قدر در چشم‌تان این مسائل جزئی را مهم می‌کند که ظرف روح تو پر از این مسائل بشود آن وقت به مسائل اصلی دین نتوانی بپردازی. آن‌ها برایت بی‌اهمیت بشود این هم یکی از چیزهایی که کلاه خیلی‌ها را برمی‌دارد. در روایت فرمود گاهی در قالب این که دارید از حق دفاع می‌کنید شما در واقع دارید خودتان را مطرح می‌کنید می‌خواهید خودتان را جا بیندازید. مدام می‌گفتید خدا چه گفت، رسول چه گفت، اسلام چه گفت، انقلاب چه گفت، وسط‌هایش و همه‌اش برای این که تو جابیفتی آن‌ها وسیله‌اند تو هدفی!

و آخرین محور این روایت هم این است که فرمودند گاهی چهره عبادی و معنوی یک کار را پررنگ می‌کنند برای این که یک چهره دیگر الهی‌اش را کمرنگ کنند مثل همین اسلام رحمانی. یعنی می‌آید مثلاً روی غیبت نکنیم این را برجسته می‌کند، غیبت خیلی مهم است این‌قدر مهم است که من تا حالا کسی را ندیدم که غیبت نکند! شما اگر کسی را غیر از خودتان را دیدید بگویید. واقعاً من تا الآن هیچ کس را ندیدم که غیبت نکند اصلاً نمی‌شود غیبت نکرد من نمی‌دانم خدا برای چه همچین حرفی را زده؟ ولی این را تعمیم می‌دهند. این را می‌گویند برای این که جلوی یک مقدس دیگری را بگیرند. زن خوبی بود خدا رحمتش کند شنیده که غیبت حرام است. سال 56- 57 یک جلساتی منزل پدری ما بود که اعلامیه‌های امام از پاریس و نجف که می‌آمد یکی از مراکز آن در منزل ما مشهد بود که این‌ها تکثیر می‌شد بعد می‌رفتیم با بچه‌ها پخش می‌کردیم گاهی تا صبح. خدا رحمت‌شان کند ایشان توی یک اتاق دیگری بود من تا ساعت 3 و 4 صبح هی می‌رفتیم و می‌آمدیم, من آن موقع 14- 15 ساله بودم بعد یکی گفت چه کار می‌کنید توی اون اتاق؟ چی دارید می‌گویید تا صبح؟ گفتیم هیچی داریم علیه شاه حرف می‌زنیم و می‌زنند. گفت درست است که تا نصفه شب می‌نشینید غیبت شاه را می‌کنید؟ گفتم غیبت برای کسی است که گناه شخصی یواشکی کرده, ولی شاه این‌جوری کرده و... بعد می‌گفت همین‌ها را خودت با چشم خودت دیدی؟ این‌قدر آدم خوب و ساده‌ای بود. این را هم بگویم عملیات فاو بود من توی فاو مجروح شدم من تا توی اروند آن طرف آب رسیدم مجروح شدم، صورتم سوخت و تا مدت‌ها چشم‌هایم نمی‌دید. بعد رفتیم بیمارستان و بعد از یک مدتی رفتیم خانه، ایشان هم آمد دیدن ما. ایشان شنیده بود فاو. فکر می‌کرد فاب است فاب و تاید می‌گویند! بعد گفت کجا مجروح شدی؟ گفتم فاو، ما داشتیم از اروند رد می‌شدیم فاو مجروح شدیم. گفت برای فاب رفتی این کارها را کردی؟! گفتم که خب بله. من هنوز نفهمیده بودم که ایشان چه دارد می‌گوید. گفتم بله بالاخره دشمن است باید او را بزنیم و... گفت من نمی‌دانم آقای خمینی چطوری روز قیامت به خدا جواب می‌دهد که جوان‌های مردم برای فاب باید بروند این‌طوری بشوند. من فهمیدم ایشان اشتباه کرده گفتم حاج خانم ولی این فاب‌ها با فاب‌های دیگر فرق می‌کند یک بار که می‌شوری تا آخر سال می‌ماند.

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha